کاش خدا آخرت و این همه عجیب نمی کرد یا که شیطون مارو به گناه ترغیب نمی کرد
چی میشد جناب عزی کارشون قتل نبود یا که ما رو هی توی گور به ترتیب نمی کرد !
همش از کیسه خلیفه بخشیده تو این گرونی نمیشد مهمون و اون واسه ما حبیب نمی کرد
چی میشد گرگ به گله نمیزد ؟ عشق تو لحظه نمی مرد ، بمب تخریب نمی کرد
این همه ضد و نغیض بابا ما خسته شدیم کاشکی اصلا حوای ما هوس سیب نمی کرد
دی 90
از دلم عاشق خبر داری ، بگو جانم لبت را باز کن گهگداری ، بگو جانم
هدیه کن بر من دلت را تو نکن زاری احمق من ! تو منو داری ، بگو جانم
من به تو مدیونم و عاشقم مجنونم و پر پر عشقت شدم آری ، بگو جانم
و به تو محتاج محتاجم،مرا محتاج مگذار راحتم کن تو بکن کاری ، بگو جانم
یه آرزو دارم اونم بگی که عاشقمی اما نه فقط بگو یه حرف تکراری،بگو جانم
آذر 87
عطر یاست رو لباسم هنوزم یادم نرفته نبودت بغض واسم هنوزم یادم نرفته
دست تو گرمی جونم ، شده بودی تار و پودم چطوری دادی به بادم هنوزم یادم نرفته
واسه تو چه زود گذشته واسه من یه عمر عشقم پر حس اظطرابم هنوزم یادم نرفته
همیشه یادتو یادم ، همه عمق اعتمادم عکس تو لای کتابم ، هنوزم یادم نرفته
تو چقدر ساده گسستی ، تو چطور ساده گذشتی این سوال بی جوابم ، هنوزم یادم نرفته
دی 90
بازم دارم غم روی غمها میذارم خیالهای باطلمو اسمشو فردا میذارم
توی عکسای قشنگ روزهای مهربونی جای مرغهای قناری من یه تنها میذارم
جلوی هر عشق و شوق روزگار عاشقونه بعد نقطه چین احساس اگه ، اما میذارم
توی ترس دل سپردن،یا که عاشقانه مردن بلور اشک چشم و اسمشو دریا میذارم
سرکلاس عاشقی،اگه که داشت شیطنتی اسم دل دیوونه رو من توی بدها میذارم
دیروز من شکسته و غم تو دلم نشسته و با اینکه دیروزی نبود پا توی فردا میذارم
دلم میخواد بیاد جلو دست بکشه روی سرت یه حسی هست نمیذاره اسمشو پروا میذارم
دیگه کوچههای چشمات همه بنبست برام راه واسه رفتن ندارم،روی خودم پا میذارم
مهر 88
پایان رنگین کمان نزدیک است
رنگ می بازد این صحنه
یاد میگیرد ولی هیچ کس
که نور خورشید است از نگاهی دیگر
مهر 90